ترک ظلم ستیزی و مرگ تفکر عدالتخواهی باعث سلطۀ اشرار و ستمگران بر جامعه میگردد و شریعت و دین (و در واقع تفکر دینی و مذهبی) نیز قوام و پایۀ خود و در نتیجه قدرت پویایی خود را از دست میدهد. امام علی(ع) در این ارتباط میفرماید:
«قوام الشریعة الامر بالمعروف و النهی عن المنکر» (قوام و جوهرۀ وجودی شریعت، امر به معروف و نهی از منکر است.)
عوامل متعددی باعث مرگ تفکر ظلمستیزی و عدالتخواهی میشود که برخی از آنها عبارت است از:
1 - ترس از زیان مالی و جانی؛ به گونهای که افراد حفظ خود و جان خود را از عدالتخواهی و قیام برای برپایی عدالت برتر و بالاتر میدانند و چون احساس خطر میکنند لذا لب فرو میبندند و ظلم همچنان بر سلطۀ خود ادامه میدهد
2 - ضعف ایمان دینی؛ با کاهش قدرت اعتقادی افراد و سست شدن ایمان آنها، توانایی ایستادگی در مقابل ظلم و ستم را از دست داده به همین جهت از ظلمستیزی و عدالتخواهی روگردان میشوند.
3 - حرص و طمع و دنیاپرستی؛ طمع و دنیاپرستی تفکر ظلم ستیزی و عدالتخواهی را میمیراند و تفکر تملقگرایانه و چاپلوسی را احیا میسازد. وقتی انسان به دام حرص و آز گرفتار میشود، قدرت «امر به معروف» و «ستیز و مبارزه با ظلم و بیعدالتی» و جرأت بر مقابله با کژیها و نارواییها را از دست میدهد.
4 - ندادن احتمال اثر؛ یکی دیگر از عوامل عمدۀ مرگ تفکر ظلمستیزی، ندادن احتمال اثر فوری و در زمان است. به گونهای که افراد استدلال میکنند که مبارزه ما اثر ندارد و کسی آن را نمیپذیرد و بدینسان تکلیف را از دوش خود ساقط میکنند. اینگونه افراد فکر میکنند، تأثیر مقابله با ظلم و بیعدالتی باید آنی و گذرا و فوری باشد. در حالیکه در مبارزه با ظلم و ستم و بیعدالتی و قیام در راه حق همیشه نباید منتظر اثر و نتیجه بود بلکه باید آن را به مثابه تکلیف نگریست.
5 - روحیه سازشکاری و مداهنه با اهل ظلم و ستم ستمگران و جباران؛ سازشکاران توانایی ظلمستیزی و عدالتخواهی را از دست میدهند و به علت سازش و مداهنه حاضر به همکاری با ظلم میگردند.
6 - حفظ آبرو؛ برخی نیز به اعتبار اینکه مبارزه با ظلم و ستم و بیعدالتی در جامعهای که در تمام ابعاد آن بیعدالتی حاکم است، نتیجهای جز رفتن آبروی آنها و پایمال شدن شخصیت آنها به دنبال ندارد؛ از این رو به علت سرزنش مردم و ملامت دیگران از مبارزه با ظلم و بیعدالتی چشم میپوشند. در حالیکه در روایات آمده است:
«... وصکوا بها حیاهم و لاتخافوا فی الله لومة لائم». (... و پیشانی بدکاران را محکم بکوبید (با آنها بستیزید) و در راه خدا از ملامت و سرزنش دیگران هراس نداشته باشید.)
7 - جبرگرایی؛ جبرگرایی مسلکی فلج کننده و میرانندۀ تفکر ظلمستیزی و عدالتخواهی است و دست تطاول زورگویان را درازتر و انتقام و دادخواهی مظلومان را تنگتر میکند.
8 - برداشتهای غلط؛ از سایر ابعاد دینی چون صبر، توکل، حلم، انتظار فرج.
9 - جامعهگریزی؛ و دوری از مردم و جامعه که باعث بیاعتنایی و بیخبری میگردد.
یکی از بزرگترین عوامل انحطاط جوامع بشری این است که طرز تفکر افراد و جامعه در مورد مبارزه و مقابله با ظلم و ستم و طرز تصور آنها در مورد عدالت و عدالتخواهی بمیرد. در این صورت جامعه در برابر ظلم و ستم تسلیم میشود و ظلم و ستم را میپذیرد و لذا اشرار و بدترین افراد بر جامعه مسلط میگردند. امام علی(ع) در بخشی از سخنان خویش تفاوت آگاهانه و ترک امر به معروف و نهی از منکر را دلیل اصلی سقوط تمدنها میداند.
«... لاتترکوا الامر بالمعروف و النهی عن المنکر فیولی علیکم اشرارکم». (امر به معروف و نهی از منکر را ترک نکنید که تبهکاران بر شما چیره میشوند.)
در هیچ مکتبی به اندازه ی اسلام بر مبارزه با ظلم و دفاع از حقّ خود و اجتماع تأکید نشده است. از منظر اسلام ، ظلم ستیزی از وظائف تک تک مسلمین می باشد و اگر کسی این فریضه را به جا نیاورد گناهکار است و در روز قیامت مجازات خواهد شد. رسول الله صلى اللَّه علیه و آله فرمود: « مَنْ أَصْبَحَ لَا یَهْتَمُّ بِأُمُورِ الْمُسْلِمِینَ فَلَیْسَ مِنْهُمْ وَ مَنْ سَمِعَ رَجُلًا یُنَادِی یَا لَلْمُسْلِمِینَ فَلَمْ یُجِبْهُ فَلَیْسَ بِمُسْلِم ـــــ هر که صبح کند و به امور مسلمین همت نگمارد ، از آنها نیست ، و هر که بشنود مردى فریاد می زند که « ای مسلمانها به دادم برسید» و جوابش نگوید (به داد او نرسد) مسلمان نیست. » (الکافی ، ج2 ،ص164 )
حسابرسی آخرت نه تنها ما را از ظلم ستیزی باز نمی دارد ، بلکه خود عاملی برانگیزاننده برای ظلم ستیزی است ؛ چون اگر کسی ظلم ستیز نباشد ، در آخرت مجازات خواهد شد.