اسلام انقلابی

شاخصه‌ها و ویژگی های اسلام انقلابی و ظلم ستیز در قرآن و احادیث

اسلام انقلابی

شاخصه‌ها و ویژگی های اسلام انقلابی و ظلم ستیز در قرآن و احادیث

نکوهش ظلم و ستم

در مقابل عدالت ، صفت ظلم و ستم می باشد ، ظلم یعنی تجاوز و یا کوتاهی در مورد حق دیگران .

دین مقدس اسلام، آیین مبارزه با ظلم و ستم در تمامی ابعاد آن است ، خداوند حکیم در دهها آیه قرآن خود را زا ظلم مبری دانسته و مردم را نیز از آن بر حذر داشته و ستمکاران را به شدت تهدید نموده است .

 

آیه اول: ان الله لا یظلم مثقال ذرة ؛ همانا خداوند به مقدار ذره ای هم ستم نمی کند. ( نساء، آیه 40)

آیه دوم: فویل للذین ظلموا من عذاب الیم؛ پس وای بر ستمکاران از عذاب دردناک (انعام، آیه 21)

آیه سوم: انه الظلم لا یفلح الظالمون؛ همانا ستمکاران رستگار نمی شوند. (زخرف، آیه 65)

پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: اتقوا الظلم فانه ظلمات یوم القیامة؛ از ظلم اجتناب کنید که ستم در روز قیامت ظلمت است. (وسائل الشیعه، ج 11، ص 338)

 

ظلم ستیزی در اسلام

در دین اسلام علاوه بر تهدید های مکرر نسبت به ظلم و ستم ، از ابعاد گوناگون به ظلم ستیزی اقدام شده است .

1ـ ظلم و ستم حرام است :

حضرت علی (علیه السلام) می فرماید :

للظالم البادی غداً بکفه عضة

آن آغازگر ستم فردا (ی قیامت از روی حسرت) دست خود را می گزد. (بحار، ج72، ص320 از نهج البلاغه)

2‌ـ کمک به ظالمین حرام است:

حضرت علی(علیه السلام) می فرماید:

العامل بالظلم والمعین علیه والراضی به شرکاء ثلاثتهم.

آنکه ستم می کند و آنکه او را کمک می کند و آنکه به ستم راضی است هر سه شریکند. (وسائل الشیعه،ج12، ص128)

و پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: روز قیامت منادی ندا می کند: کجایند کمک‌کاران ستمگران و کسانی که (به گونه ای به آنان کمک کرده اند مثل اینکه) در دوات آنها لیقه قرار داده و یا سر کیسه ای را بسته و یا خطی نوشته اند؟ همه را با آنها محشور کنید. (وسائل الشیعه، ج12، ص130)

امام صادق(علیه السلام) فرمود:

ان اعوان الظلمة فی سرادق من نار حتی یحکم الله بین العباد

همانا کمک‌کاران ستمگران در خیمه آتشین هستند تا خداوند میان مردم حکم کند. (وسائل الشیعه، ج12، ص129)

3ـ دوست داشتن ظالم و تمایل به او ممنوع است :

قرآن مجید می فرماید:

و لا ترکنوا الی اللذین ظلموا فتمسکم النار

به ستمکاران متمایل نشوید که دچار آتش خواهید شد. (هود، آیه 113)

صفوان ابن مهران از اصحاب امام هفتم (علیه السلام) است، او شغلش کرایه دادن شتر بود . حضرت کاظم (علیه السلام) به او فرمود: ای صفوان تمام کارهایت خوب است جز یکی! عرض کرد : فدایت شوم چه کاری؟ فرمود: کرایه دادن شتر به این مرد (یعنی هارون الرشید خلیفه ستمگر عباسی) صفوان گفت: به خدا سوگند من شتر ها را برای گناه یا شکار و کار بیهوده کرایه ندادم ، برای حج کرایه دادم ، خودم هم متولی آن نیستم، غلامان خود را می فرستم، حضرت فرمود: آیا دوست داری آنها زنده بمانند تا کرایه تو را بدهند ؟ عرض کردم: آری . حضرت فرمود:

من احب بقائهم فهو منهم

هرکه بقای اینان را دوست داشته باشد از آنهاست و هر که از آنها باشد جهنمی است .

صفوان گوید: رفتم و تمام شترهایم را فروختم ، هارون متوجه شد و از من علت را جویا شد . به او گفتم من پیر شده ام و غلامان هم خوب کار نمی کنند ، هارون گفت : هرگز ، هرگز، من می دانم چه کسی تو را راهنمایی کرده، موسی بن جعفر این را گفته است، من گفتم : مرا با موسی ابن جعفر چه کار ؟! هارون گفت به خدا قسم اگر سابقه نیک تو نبود تو را می کشتم. ( وسائل الشیعه ، ج 12، ص 131)

امام صادق (علیه السلام) می فرماید:

من احب بقاء الظالمین فقد احب ان یعصی الله

هرکس بقای ستمگران را دوست داشته باشد، به نافرمانی خدا و معصیت او علاقه مند شده است . (وسائل الشیعه، ج 12، ص 134)

این احادیث هشداری است به آن دسته از بی خبرانی که مدعی دینداری هستند ، اما به خاطر رفاه و بهره های ننگین مادی حسرت دوران طاغوت را می خورند و یا آرزوی تشکیل آن را دارند.

4ـ به مظلومین باید کمک کرد:

پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم ) فرمود:

من سمع رجلاً ینادی یا للمسلمین فلم یجبه فلیس بمسلم

هرکه بشنود مردی فریاد می زند ای مسلمانها (و کمک می طلبد ) و پاسخ ندهد مسلمان نیست.

و حضرت علی (علیه السلام) در وصیتنامه خود به امام حسن و امام حسین (علیهم السلام) می فرماید:

کونا للظالم خصماً و للمظلوم عوناً؛

دشمن ظالم و یاور مظلوم باشید. (نهج البلاغه)

امام صادق (علیه السلام) فرمود: یکی از نیکان را (پس از مرگ) در قبر نشاندند و به او گفتند ما یک صد تازیانه از عذاب الهی بر تو خواهیم زد ، آن مرد گفت: من طاقت آن را ندارم، آنقدر کم کردند تا به یک تازیانه رسید و گفتند: چاره‌ای از یک تازیانه نیست! پرسید به چه علت مرا تازیانه می زنید؟ گفتند: زیرا روزی بدون وضو نماز خواندی و (همچنین) از کنار انسان ضعیفی گذشتی و او را یاری نکردی، حضرت فرمود: یک تازیانه از عذاب خدا بر او زدند و قبر او پر از آتش شد. (ثواب الاعمال صدوق)

در حدیث دیگری آمده است که:

در میان بنی اسرائیل پیرمرد عابدی بود که عبادت خدا می کرد، روزی در میان نماز چشمش به دو پسر بچه افتاد که خروسی را گرفته و پرهای او را می کنند، ولی او مشغول عبادت خود شد و آنها را از این کار نهی نکرد، خداوند به زمین فرمان داد که این بنده را در خود فرو ببر، و زمین او را بلعید. (بحار، ج14 ، ص 502)

 

انواع ظلم

ظلم و ستم دارای انواع مختلفی می باشد و در مکتب حیات بخش اسلام از تمامی آن منع شده است.

1ـ ظلم به خود ، که همان گناه و نافرمانی خداوند را نمودن و در راه کمال خود کوتاهی کردن است، قرآن مجید در سوره طلاق آیه 1 می فرماید:

و من یتعد حدود الله فقد ظلم نفسه

هر که از مقررات خداوند تجاوز کند به خود ستم کرده است

2ـ ظلم به آبروی مردم، که همان توهین و مسخره کردن و یا غیبت و تهمت زدن می باشد .

پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود که خداوند عز و جل می فرماید:

لیأذن بحرب منی من اذی عبدی المؤمن

آماده جنگ با من باشد کسی که بنده مؤمن مرا اذیت کند. (اصول کافی)

امام صادق (علیه السلام) فرمود:

المؤمن اعظم حرمة من الکعبه ؛

احترام مؤمن از خانه خدا بزرگتر است (خصال صدوق)

3ـ ظلم به اموال مردم، همان حرامخواری و تجاوز به دارایی دیگران به صورت نامشروع می باشد ، مثل کم فروشی ، غش در معامله ، احتکار ، کلاهبرداری ، ندادن بدهی مردم، غصب خانه و زمین و حقوق آنها .

حضرت علی (علیه السلام) می فرماید:

اعظم الخطایا اقتطاع مال امره بغیر حق

بزرگترین گناهان خوردن مال مردم به ناحق است. (وسائل الشیعه، ج11، ص 341)

و باید توجه کنیم که در این حکم، فرقی میان مال اندک و بسیار و یا اموال شخصی و عمومی نیست، تصرفهای نابجا در اموال مردم هرچند اندک و یا استفاده های نامشروع از بیت المال و اموال عمومی مثل استفاده از کاغذ و قلم و یا تلفن و یا ماشین دولتی ، همه و همه مشمول این حکم می باشد و از جهتی حرمت آن شدیدتر نیز خواهد بود.

4ـ ظلم به جان مردم که همان به ناحق زدن و یا مجروح کردن و یا کشتن دیگری می باشد و زشتی و حرمت شدید آن احتیاج به بیان ندارد این سه مورد اخیر را حق الناس می گویند و حضرت علی (علیه السلام) می فرماید: آن گناهی که آمرزیده نمی شود (تا مظلوم رضایت دهد) ظلم مردم به یکدیگر است، خداوند می فرماید: به عزت و جلالم سوگند که ستم ستمگر از من (بدون مجازات) عبور نمی کند هرچند دستی در مقابل دست و یا کشیدن دستی (بر مال دیگری به ناحق) و یا شاخ زدن گوسفند شاخدار به بی شاخ باشد، خداوند همه را قصاص می کند تا نزد هیچکس ظلمی (بدون مکافات) نماند. (بحار، ج 72)

5ـ ظلم به ضعیفان و زیردستان، امام پنجم از پدر بزرگوارشان نقل می کند که ایشان در هنگام رحلت ، حضرت باقر (علیه السلام) را در آغوش گرفت و فرمود: پسرم به تو سفارشی می کنم که پدرم هنگام مرگ (به من) سفارش کرد و گفت که پدرش به او آن را سفارش کرده است، سپس فرمود: پیرم ایاک و ظلم من لا یجد علیک ناصراً الا الله بپرهیز از ظلم به کسی که بر علیه تو یاوری جز خدا ندارد. (وسائل الشیعه، ج 11، ص 339)

و حضرت علی (علیه السلام) فرمود:

ظلم الظعیف افحش الظلم؛ به ناتوانان ظلم کردن بدترین ستمهاست. (غرر الحکم)

بنابراین پدران و مادران و برادران و خواهران بزرگتر ، کارمندان و مسئولین و مدیران و صاحبان کارخانه و مغازه و هرکس که به گونه ای ، عده ای در اختیار او هستند باید این هشدار الهی را جدی بگیرند و مراقب رفتار خود باشند چرا که خداوند یاور کسی است که یاور ندارد، پس اینان بزرگترین یاور را دارند که از ظالمین انتقام می گیرد.

مفاسد ظلم

 

1ـ ظلم و ستم سبب انحطاط و پستی روح آدمی است و این خود ضرر بزرگی است.

2ـ ظلم، سبب خشم الهی و مبتلا شدن به انتقام سخت خداوند می گردد که انسان را به انواع بدبختیها مبتلا می کند.

3ـ ظلم بدترین توشه است روز قیامت

4ـ ظلم مانع پیشرفت جامعه از نظر مادی و معنوی است.

5ـ ظلم سرمنشأ مفاسد بسیاری است که هریک گناه بزرگی حساب می شود مثل کشتن یا مجروح کردن و یا بردن آبرو و یا مال مؤمن .

گویند پیرزنی که بر او از مأمورین پادشاهی ستم رفته بود و کسی دادخواهی او نمی کرد، بر سر راه موکب سلطان بر روی پلی نشست، همین که موکب همایونی پدیدار گشت فریاد استغاثه برآورد، ولی گوشی بهر شنیدن عدالت نبود، مأیوسانه فریاد برآورد که ای سلطان، روی این پل داد من می ستانی یا بر روی پل صراط داد خود را بستانم، از آه پیر زن و هیبت این سخن ، ستمگر لرزید و گفت: همین جا داد تو بستانم که طاقت آن پل ندارم.

 

عدالت بی نظیر

حضرت علی (علیه السلام) می فرماید : به خدا سوگند اگر بر روی خارهای تیز، شب را تا صبح بیداری کشم و در میان آغل و زنجیر مرا بکشند نزد من محبوبتر است از آنکه خدا و رسول او را روز قیامت در حالی که بر برخی از بندگان ظلم کرده ام و از اموال آنها غضب نموده ام ملاقات کنم، چگونه برای جانی که بند بند آن به سرعت پوسیده می شود و در دل خاک مدت طولانی جای می گیرد به کسی ظلم کنم؟

و سپس در آخر خطبه می فرماید : به خدا سوگند اگر هفت اقلیم را با هرچه در افلاک آن است به من دهند تا خدای را در مورد یک مورچه نافرمانی کنم و پوست جویی را از او بستانم نخواهم کرد، و همانا دنیای شما نزد من از برگی که در دهان ملخی است و آن را می جود کم ارزشتر است ، علی را با لذتی که دوام ندارد و فانی است چه کار؟ (نهج البلاغه ، خطبه 215 ، فیض الاسلام)

سعید ابن قیس می گوید : حضرت علی (علیه السلام) را در گرمای روز دیدم که در سایه دیواری قرار گرفته است، عرض کردم : یا امیر المؤمنین در این موقع (بیرون از خانه آمدید؟) حضرت فرمود: بیرون نیامدم مگر برای اینکه مظلومی را یاری کنم و یا به گرفتاری کمک کنم ! در این میان زنی حیران و مضطرب پیدا شد و از شوهرش دادخواهی نمود و گفت به او ستم کرده و سوگند خورده که او را خواهد زد. حضرت که سر خود را به زیر انداخته بود ، سر را بلند کرده و فرمود: نه به خدا قسم (آرام نمی گیرم) تا حق مظلوم بدون دغدغه گرفته شود ، سپس به منزل زن رفت، و جوان را موعظه کرد ، اما جوان گستاخی کرد و گفت : به تو مربوط نیست! به خدا به خاطر سخن تو او را آتش می زنم! حضرت فرمود: من تو را امر به معروف و نهی از منکر می کنم و تو معروف را رد می کنی ، توبه کن وگرنه تو را خواهم کشت ، مردم از اطراف جمع شدند و آن جوان فهمید که این مرد امیر المؤمنین است و معذرت خواهی کرد و قول داد تا کار خود را اصلاح کندو حضرت ، خداوند را به خاطر اصلاح میان زن و شوهر شکر نمود. (سفینة البحار ، ماده غضب)


http://www.althaghalain.com/fa/pages/content.php?id=900 
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد